در این شماره کرگدن بخوانید: نود و پنج، نود و چهار، نود و سه، نود و دو،… هشتاد و یک، هشتاد،هفتاد و نه…شصت و شش…
وب نوشتههای ادبی
در این شماره کرگدن بخوانید: نود و پنج، نود و چهار، نود و سه، نود و دو،… هشتاد و یک، هشتاد،هفتاد و نه…شصت و شش…
– دل بایست بزرگ باشه مادر، اگه دردت نگرفت، خون هم به پشه بده. روزى ه اون بیچاره تو رگ تو مى چرخه.. مى…
کودکانه چهارم امروز دوباره دیدمش…نه من تنها، امروز هر عابری اگر سرش را بالا میگرفت احتمالا لابهلای تودههای پشت هم ابر، بادکنک قرمز سرگردان من…
پیش آمده بود جایی توی خانه نشسته باشی و ناگهان صدایی محو توی کوچه بپیچد و تو یادت برود چه کار داشتهای میکردی و…
تا کجا من اومدم؟… چطوری برگردم؟ چه دراز سایهام! چه کبود پاهام! من کجا خوابم برد؟ یه چیزی دستم بود!… کجا از دستم…
حدودا قَدش بیست سی سانتی از من بلند تر بود. آن موقع ها این را نمی دانستم. بعد ها که حجم پشمهای بلند و نقرآبی…