- حال امروزت چند؟
- خب قرار این کلمه ها با سالی که گذشت، بر این اساس است که از خوبی هایش بیشتر از بدی هایش بگوید. از نفسهایی که با خیال راحت کشیده شدند. از تعدد کتابها و محصولات فرهنگی دیگر که بعد انتخابات خرداد ماه ریاست جمهوری بالاخره مجوز گرفتند. از امیدهاییمان برای کتابهایی که همچنان در انتظار مجوز هستند. از دوستانمان بگوید که دلسرد نمیشوند و همچنان مینویسند. از آرزوهای خوب برای همدیگر، که با گذشت هر سال، کهنهتر می شوند و گران قیمت تر. میشود بین همین خطوط قرار بگذاریم تا دشمنی ها رابسپاریم به سال قبل. آزادی را ارزان طلب کنیم و رها از بخل و حسد نگاهمان را به آینده بیندازیم. جوی باریک تولید کتاب و کتابفروشی را مثل رستورانهای زنجیره ای و سوپر مارکتها،عریض و پهن آرزو کنیم و زیاد از حد زندگی کنیم و با زندگی از مرگ بیاموزیم. یادمان هم نرود در سالی که گذشت همانقدر که تولد در دنیای ادبیات و نوشتن بوده، سایه مرگ هم تنهایمان نگذاشته است. خانوادهی ادبیات فارسی و جمع پیشکسوتان در حال کوچک شدن هستند. بهمن فرزانه، منصور کوشان، علیشاه مولوی و چند تن دیگر از این خانواده کوچ کردند و تنها یاد و کلمه هایشان به یادگار ماند در کتابخانهها. این کوچهای پیاپی برای ترس نسل جوان و بیپشتوانه امروز کافیست که دعا کند این تعداد هر سال بیشتر نشود. پس سایه شان مستدام. دولت آبادی و سپانلو، مجابی و احمدی، نازنینانی چون احمد پوری و محمد محمدعلی، جمال میرصادقی و سید علی صالحی، سه نقطه میگذارم تا جای خالی را با هر نام که دوست دارید و دارم پر کنیم … کافیست یادمان نرود غم نان و سختی روزگار و فاصلهی زیاد مردمان این سرزمین با کلمه، خیلی از همکاران دست به قلم را به یاس و دلزدگی کشانده و همچنان میکشاند. میشود آرزوهای خوب را زیر گوش هم نجوا کنیم و در دل بخواهیم که بختک تاریک جنگ و فقر از همه جا دور باشد و این سرزمین بیشتر از این درد نکشد. و آنچنان که بوده، میراث ما برای آیندگان غیر کلمه و یاد، آبادانی نیز باشد. تا بلکه آنها به درد این نسل که سوخت و در خود آب شد دچار نشوند. تا شاید سالی برسد که هر کسی دیگری را دید با صدای بلند و خنده ای از ته دل بگوید: امروز حالم عالیه… و آرام و به نجوا بشنود: ندید خریدارم، حال امروزت چند؟
- اسفند نود و دو
- میثم کیانی- تهران
سلام دل پرمهرتان را به روزهای سبزوزیبای بهاری پیوندمی زنم عیدرا به تماشا می نشینم من نه آنم که دوصدمصرع رنگین گویم من چوفرهادیکی گویم وشیرین گویم دعوتیدبه خوانش داستان(فرهاداین داستان مرده)