این شهر روزی خواهد مرد. و شاعرانش را فراموش خواهد کرد. زنان زیبایی در کوچههایش سالها منتظر میمانند، با پستانهایی پر از شهوتِمدفون. وقتی این تاریکترین فصل رابطه از راه میرسد. مردان عقیمش بوی کافههای پوسیده را پُک میزنند و قهوههای ماسیده به فنجان را به رگهاشان تزریق…تمام کافهدارها خونآشام خواهند شد. و سونات رقص کاغذهای سوخته و کتابهای معلق این شهر را مدفون خواهد کرد.
اولین باشید که نظر می دهید