همیشه مغزِ آدمِ دیگری در سرم بوده است. هیچوقت بهجای خودم فکر نکردهام. هیچوقت فکر نکردهام، همیشه زندگی کردهام. امروز دلم میخواهد آدمی باشم که هستم. دوست دارم آدمی باشم که قبلاً بودهام. شاید هم آدمی باشم که دوست دارم باشم. کاری که نکردهام، ولی خستهام. سرم را میگذارم روی دستهایم…
وب نوشتههای ادبی
سپاس