هوس سیب کرده ام حوا!
در تن تکانِ
یک رابطه پنهان
جایی که خون در رگانت به اضطراب می دود و
شعر از لبانت به لرزه می چکد
تن
ها
با سقوط در آن آغوش
چون دره ای با جذبه کهربایی تخت سنگهای آدم خوار
پاره پاره می کند
تمام حفره ها را
با آهی
با شوری عرقی که از پیشانی چکید
قطره قطره
تا انتهای زمین
و تمام دریا را یکجا نوشید
در یک عطش
تو را با همه
تن ها
تو را از همه
بی تو
این تن تکان را
این پنهان بودنت با سیب
تو را.. تن ها تو را…
زنده باد
زنده باد
سیب از هوا که بیفتد،هزار چرخ می زند/هوس هم
زنده باد