رفتن به نوشته‌ها

من لوییس هستم،…

من لوییس هستم،… تنها بازمانده ی این جزیره. پاپیون مرا ترک کرد. و از پس آن سال ها، من هنوز با خوک ها می خندم و به اشباح مشکوکم… جشن می گیرم تمام دقایقم را با گوجه فرنگی های روییده در باغچه… و دل خوش کرده ام به آن موج نعلی شکل تا مگر روزی پاپیون را باز گرداند… ماندن، تنهایست با گونی نارگیل های تو خالی،… و رفتن… من همچنان لوییس هستم.

منتشر شده در روزنگاريشعرصفحه نخست

نظر

  1. نمی دونم چرا اما یاد آهنگ فیلم پاپیون افتادم….

    • میثم میثم

      شاید چون کلمات هنگام شنیدن آن موسیقی غمگنانه‌ کنار هم چکیدند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *