آن طرفها دورتر از این طرفها نیست! بی مکان شدن و بیزمان همیشه هدر رفتن، گاهی میشود عدم حضور کسی پشت همین چند کلمه که درست و حسابی نمی فهمی، باید کدام سمت تاریک و بی حالت شده را بیان کرد. غیر اینها مگر میشود در چند کلمه طول و عرض و ارتفاع جهان تنهایی را در هم ضرب کرد و نتیجهی خوشی هم برای فعل و انفعلات روحی و جسمی یک فرد رقم زد؟!… تازه وقتی قرار هم نیست همیشه به نتیجهای مشخص برسی. قرار و مدار نظم کل این جهان و کهکشان به سمت بی نظمییست. گرما فقط گرما نیست! سرما هم نمی تواند عقوبت یک گناه باشد! وقتی جایی کسی دلتنگ شده به همین راحتی نمیشود به یک متن تهمت بیزمانی و بیمکانی زد. آن طرفها به این طرفها بیجهت نزدیک نشده! متنی که قرار است حالت روحی و جسمی یک اغمائ صد ساله را تشریح کند. تیغهی فولادی کلمه که باید بنویسی تا از تو بکاهد… بکاهد و از تو بکاهد… نوشتن گاهی افزودن نیست، کاستن است. کاستن از اغما. نه هوشیاری کامل. نه فقط کمی پلک زدن و ادای نفس کشیدن!! تهوعییست که روی سرامیکهای سفید کف یک اتاق را سراسر میپوشاند. اغمایی که بپیچد به تنهایی یک پلک، تهوعی که کار را تمام کند. ارتباط تو دوباره با جهان و کهکشان راه شیری تهدید شود. و به همین راحتی از این طرفها دور شد و به آنطرفها رسید. به همین راحتیها هم اگر نباشد خیلی سخت! میشود فقط نظم بینظم جهان را با پاشیدن یک فنجان قهوهی فرانسه از لب پنجره به خیابان ریخت. لِرد و دانه های تلخ قهوه را بین بازدم سیگار جوید و با لبخندی کج و معوج کلمهها را از کف سفید اتاق و سرامیک ها پاک کرد. با اندکی سکوت پلک ها را بر هم گذاشت و دوباره به اغمایی سرد فرو رفت! بی مکان و بیزمان همیشه هدر رفتن، گاهی میشود عدم حضور کسی پشت همین چند کلمه که درست و حسابی نمیفهمی.
تصویر: Ine/ Donny hood
انتخاب تصویر، شاهکاره!…. هزار تا لایک!
ممنونم… کلمه های ما هم که هیچ دیگه!
با ظاهری جدید میزبان شما و بهترین داستان های فضای مجازی هستیم.
داستان های پیشنهادی یازدهمین دوره :
۱٫ تنهایی (محمودی ایرانمهر)
۲٫ سر نی (فاطمه دریکوند)
۳٫ دنیا (حسین بیگدلی میر)
با نقدی بر داستان برتر و معرفی یک سایت ادبی دیگر
وای!…. بازم سوءتفاهم!… بدی کلمات همینه!… کلمههای شما هم ایضا!…
ممنونت… قربونتتون هم ایضاا
لذت بردم از اینهمه زیبایی
نویسا باشید
متشکر از محبت شما