رفتن به نوشته‌ها

گزارش تصویری و خبری رونمایی”دوربرگردان”

به گزارش سایت نشر چشمه: مراسم رونمایی از تازه‌ترین مجموعه‌داستان «میثم کیانی» جمعه‌شب ششم دی‌ماه در کتاب‌فروشی «ویستا» با حضور نویسندگان و منتقدان ادبی برگزار شد.  در مراسم رونمایی از مجموعه داستان «میثم کیانی» چهره‌هایی همچون «محمود حسینی‌زاد» و «اسدالله امرایی» حضور داشتند.

 گزارش تصویری

گزارش خبری

حسینی‌زاد: بازگشتن به روایت عامل موفقیت داستان امروز است/اسدالله امرایی: گم شدن مرز میان واقعیت و خیال در مجموعه «دور برگردان»

 گزارش مراسم رونمایی از «دوربرگردان»

 مراسم رونمایی مجموعه داستان «دوربرگردان» نوشته‌ی «میثم کیانی» در کتاب‌فروشی «ویستا» برگزار شد، رونمایی که با حضور بیش از ۶۰ نفر از خوانندگان و اهالی ادبیات بود و طی آن «محمود حسینی‌زاد» و «اسدالله امرایی» درباره‌ی دومین مجموعه داستان این نویسنده با حاضران گفت‌وگو کردند.
«دور برگردان» عنوان جدیدترین مجموعه‌داستان «کیانی» است که به‌تازگی منتشر شده است، مجموعه داستانی در حال‌وهوای زندگی شهری امروز که خیلی وقت‌ها مرز میان خیال و واقعیت را به هم می‌ریزند، مجموعه داستانی با راوی‌های گوناگون که رویدادهای اجتماعی و دغدغه‌های امروزی دارند. از این نویسنده پیش‌تر مجموعه‌داستانی با عنوان «رگبار» منتشر شده بود که به لیست نهایى نامزدهای جایزه‌ی مهرگان ادب هم راه یافت.
داستان‌های «فال فسیل»، «خزیده تا آن گوشه‌ی حال»، «بهمن برای مُرده»، «دیوار‌های دوار»، «شبیخون»، «چاقوی دسته‌زنجان کوهن»، «خواب انار»، «نت‌های خیس»، «سهم پاییز» و «چتر پایتخت» عنوان ده داستان مجموعه‌ی «دوربرگردان» هستند

 حسینی‌زاد: بازگشتن به روایت عامل موفقیت داستان امروز است

 در ابتدای مراسم رونمایی «میثم کیانی» یکی از داستان‌های این مجموعه را برای حاضران خواند. در ادامه‌ی این نشست «محمود حسینی‌زاد» با اشاره به ویژگی‌های مراسم رونمایی گفت:« رونمایی‌هایی که به تازگی‌ برگزار می‌شود بیشتر رودررویی است، اما ما سعی می‌کنیم اینجا واقعاً یک مراسم رونمایی برگزار کنیم و به معرفی این اثر بپردازیم. در چند سال اخیر ما با پدیده‌یی به نام کتاب اولی‌ها روبرو بودیم. کتاب اولی بودن البته ماجراهای خودش را داشت، یک زمانی خیلی شرایط برای نویسندگانی که کتاب اول‌شان منتشر شده بود، خوب بود، اما مدتی تبدیل به یک‌جور توهین و متلک شده بود، البته کمی بعد از این فضا عبور کرد و حتی یک دوره‌یی هم برای نویسندگان کتاب اولی جایزه‌یی گذاشتند. اما در نهایت اکثر قریب به اتفاق این نویسندگان فرمولی را انتخاب کردند و کتاب دوم و سوم‌شان را براساس همین فرمول پیش بردند، فرمولی که اگر کمی ناجور بود، کتاب‌های بعدی نویسنده معمولاً سبک‌تر و ناموفق‌تر از کتاب اول نویسنده از آب درمی‌آمدند. فرمول هم به این ترتیب بود که کارهای بعدی را نویسنده براساس کتاب اولش پیش می‌برد. فرمول هم به این ترتیب بود که اگر کتاب اول خیلی موفق شده بود و می‌خواستیم بر مبنای همان کار کنیم و جلو برویم، معمولا سن وسال نویسنده کم‌تر از آن بود که بتواند آن موفقیت را دنبال خودمان بکشیم، یا اینکه کتاب اول آن‌قدر موفق نبود و برای همین هم دنبال کردن همان سبک نوشتن به جایی نمی‌رسید یا حتی اگر دنبال تکنیک‌های جدید می‌رفتیم باز هم چندان چشم‌گیر نمی‌شد. اما بالاخره این آزمون و خطاها به جاهای خوبی رسید، نتیجه‌یی حاصل شد که به نظر کاربردی بود، اینکه نویسنده باید برگرددد روی کارهای قبلیش و نکات مثبت و نه صرفاً موفقیت‌آمیز را بگیرد و کارهای بعدیش را روی آن نکات بسازد و پیش ببرد. این اتفاقی است که به تازگی در آثار داستان‌نویسان ما می‌افتد و جای امیدواری دارد.»
نویسنده‌ی مجموعه داستان «آسمان کیپ ابر» درباره‌ی این رویکرد در آثار داستانی اخیری که خوانده است، گفت:« در چهار کتابی که اخیرا دیده‌ام این اتفاق افتاده است. یکی از این‌ها رمان «شاهرخ گیوا» است. گیوا «اندوه‌ مونالیزا» را بر همین اساس پیش برده است، یعنی داستان را سوار بر نکات مثبت «مونالیزای منتشر» کرده است. موقع خواندن کتاب اول گیوا باید کمی به خودت سختی می‌دادی و ۱۰ صفحه اول را پشت سر می‌گذاشتی تا وارد جریان داستان بشوی. اما در رمان «اندوه مونالیزا» از همان ابتدای داستان خواننده درگیر می‌شود. در واقع یک عامل مشترک و اصلی در کارهای جدیدی که موفق بوده‌اند بازگشتن به روایت است. به نظرم داستان یعنی روایت و هیچ چیز دیگر نیست، زبان و ساختار و مسائلی از این دست در یک کفه است و روایت در سوی دیگر، به نظر من داستان یعنی روایت محض. بازگشت داستان‌نویس‌های ما به روایت و جدی گرفتن آن اتفاقی است که می‌توان گفت جای امیدواری دارد.»
نویسنده‌ی مجموعه داستان «این برف کی آمده؟» با اشاره به رشد این روند به آثار داستانی دیگری که با همین کیفیت به تازگی منتشر شده‌اند، اشاره کرد و در ادامه افزود:« رمان «دوشنبه‌»‌ی «آراز بارسقیان» و «لکنت» نوشته‌ی «امیرحسین‌ یزدان‌بد» هم همین ویژگی را دارد. در هر دوی این‌ها می‌توان دید که نویسنده نکات مثبت کار قبلی خود را گرفته و پرورانده و داستان را هم روی همان پایه‌ها ساخته است. درباره‌ی رمان «دوشنبه» باید بگویم که شروع رمان با شکوه و تاثیرگذار و غافلگیرکننده است.»
حسینی‌زاد با اشاره به چهارمین اثری که چنین ویژگی دارد از تازه‌ترین مجموعه داستان «میثم کیانی»نام برد و گفت:« چهارمین اثری که با این ویژگی‌ها به تازگی منتشر شده است، مجموعه داستان «دوربرگردان» است. کیانی در این کتاب نسبت به کار اولش چند قدم جلو رفته است. جدای از این‌ها دغدغه‌ی کیانی در داستان‌نویسی همان چیزی است که باید بگویم کمتر در داستان‌نویسی امروز ما به آن پرداخته است. او با پیش‌بردن رئال و سورئال در فضای داستان‌هایش است، او در داستان‌هایش از مرز میان این دو عبور کرده است. البته پیش از این نمونه‌هایی در این سبک داشتیم که عالی‌ترینش «ملکوت» نوشته‌ی «بهرام صادقی» بود. میثم کیانی هم داستانش را با واقعیت شروع می‌کند و روایتش را با فراواقعیت تمام می‌کند و به اصطلاح مرزهای ظریف میان این دو را می‌پوشاند. در نهایت باید بگویم که مجموعه داستان «دوربرگردان» به نسبت «رگبار» زبان پخته‌تری داشت و البته ساختمان داستان‌ها هم سروشکل بهتری دارند و از همه مهم‌تر عنصر روایت در داستان‌هاست که مرز میان واقعیت و فراواقعیت را بی‌اینکه خواننده احساس کند، به هم می‌ریزد.»

 اسدالله امرایی: گم شدن مرز میان واقعیت و خیال در مجموعه «دور برگردان»

 در ادامه‌ی این نشست «اسدالله امرایی» مترجم درباره‌ی ویژگی مراسم رونمایی گفت:« امروزه مراسم رونمایی یکی از برنامه‌هایی است که در اغلب کشورها برگزار می‌شود. مراسم رونمایی هم معنایش همان رونمایی است، یعنی حاضران در جلسه اغلب کتاب را نخوانده‌اند و برای آشنایی با اثر و ویژگی‌هایش به این مراسم آمده‌اند. در اغلب کشورهایی که صنعت نشر به شکل جدی وجود دارد معمولا برای منتشر کردن کتاب مراحل مختلفی طی می‌شود، یکی از این مراحل توزیع کتاب میان اهل فن و نویسندگان و روزنامه‌نگاران پیش از توزیع در کتاب‌فروشی‌هاست و به این ترتیب ناشر بازخورد کتاب را پیش از توزیع می‌سنجد و نگاه این عده به کمک خوانندگان و مخاطبان می‌آید. از طرف دیگر نویسندگان بزرگ و شناخته‌شده‌تر هم روی کتاب اولی‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند، در واقع آن‌ها با خواندن کتاب پیش از انتشار چند جمله‌یی برای برای پشت جلد کتاب می‌نویسند که چاپ می‌شود و به معرفی و دیده شدن کتاب کمک زیادی می‌کند. برای نمونه حالا نویسنده‌یی همچون «جومپا لاهیری» هم این حمایت را از نویسنده‌های جوان‌تر می‌کند، یا پشت جلد کتاب‌های اول «ایزابل آلنده» نویسندگانی همچون «کارلوس فوئنتس» و «مارکز» به معرفی اثر می‌پردازند. این رویه تاثیر مثبتی در دیده شدن کتاب نویسنده‌های با استعدادی که در آغاز راه هستند دارد، امیدوارم این سنت به اینجا هم برسد. خوشبختانه جلسه‌ی رونمایی و امضای کتاب در ایران جا افتاده است و این جلسه هم یکی از این دست برنامه‌هاست، برای یک کتاب خوب و قابل اعتنا که دومین مجموعه داستان «میثم کیانی» است.»
امرایی درباره‌ی ویژگی‌های این مجموعه گفت:« به نظرم دو داستان «چاقوی دسته‌زنجان کوهن» و «چتر پایتخت» از بهترین‌های این مجموعه هستند و البته «شبیخون» هم داستان قابل اعتنایی است. داستان‌های این مجموعه اغلب همان ویژگی‌هایی را دارند که در داستان‌نویسی به این سبک باید باشد. در روایت‌های امروزی که در داستان‌نویسی‌مان شاهد هستیم با گونه‌یی از داستان‌هایی مواجه می‌شویم که بعد از نویسندگان «نسل بیت» جا افتاد، البته این سبک و سیاق و پس لرزه‌هایش با یک فاصله یکی دو دهه‌یی به ادبیات ما رسید، شاید بخشی از این تاخیر مربوط به انقلاب می‌شد و اینکه شرایط بعد از انقلاب و قبل از انقلاب ما کمی پیچیده بود. برای همین هم تا مدت‌ها آثار نویسندگانی مثل «بوکفسکی» خیلی نمود پیدا نمی‌کرد و به عنوان ضد ادبیات به آن نگاه می‌کردند، اما با گذشت زمان و خوابیدن سروصداها کم کم شاهدیم که این آثار به اینجا هم رسید و خوانندگان خودش را پیدا کرد و البته تاثیرگذار هم شد. در داستان‌های میثم کیانی هم می‌توان این تاثیرگرفتن از سبک ادبی سوپرفیکشن و متافیکشن را دید، همان چیزی که حالا به آن فراداستان یا داستان سورئالیستی می‌گوییم.»
مترجم «کوری» نوشته‌ی «ژوزه ساراماگو» با اشاره به برداشتن مرز میان خیال و واقعیت در داستان‌های این مجموعه گفت:« کیانی به خوبی این مرزها را برای خواننده‌اش ناپیدا می‌کند و وقتی مرز میان واقعیت و وهم در داستان‌هایی از این جنس گم می‌شود خواننده می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. در داستان «چاقوی دسته زنجان کوهن» این محو شدن‌ها را نویسنده به خوبی عملی کرده است، یک شخصیتی که هیچ ارتباطی به داستان ندارد و صرفا یک صداست می‌آید در بطن داستان و ترانه به متن داستان پیوند می‌خورد و یک لحظه مرز خیال و واقعیت گم می‌شود. این‌ها بخش‌های روایی است که نویسنده خیلی خوب از عهده‌ی آن برآمده است. اثر روایت در داستان‌نویسی امروز ما دیده می‌شود از زمانی که آثار نسل بیت کم‌کم ترجمه می‌شوند و اینجا ارائه می‌شوند، اثر این روایت‌هایی از آن جنس در داستان‌نویسی امروز ما دیده می‌شود. خوشبختانه داستان‌هایی که این‌روزها با همه‌ی گرفت و گیرها منتشر می‌شوند و می‌خوانیم داستان‌های قابل اعتنایی هستند که پله‌هایی برای ادبیات ما خواهند بود.»

 

 

 

منتشر شده در داستاندوربرگردانروزنگاريصفحه نخست

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *