میخواستم از داستانهای خودم شروع کنم، اما… برای من کارکرد هر عکس به مثابه یک کلمه یا چند سطر یا چند صفحه نوشته است،با این پیشدرآمد، ادعای عجیب و غریبی در خصوص عکاسی برای من نمیماند..ظرف هنر اگر باشد، ذاتی و وجودیست،…باقی خب هم البته به سواد و علمِکار برمیگردد. به نظرم تصویر با کلمه ارتباطتش مستقیم است. به همین بهانه شاید آنقدرکه در حافظهی انسان تصویر کارساز است، توصیفِ یک تصویر، عاجز و خنثی عمل میکند…انسان نیاز به مواجهه دارد. مثل صحنهای در کتاب که شما انتظارش را میکشید تا سر برسد،یا بزنگاه یک فیلم که علیرغم دانستن انتهای آن، باز منتظر میمانید تا سرنوشتش را خودتان به چشم ببینید.حیف که ما مردمی کنجکاوِ شنیداری داریم.مزه تصویر اگر میچشیدند،قطعن با واقعه مواجه میشدند،جای شنیدن توصیف آن…از عکسهایی که این چند وقت از فضاهای باز گرفتم، کنار هم و هر کدام به تنهایی فضای یک داستان و کتاب جذاب برای من است.تصاویر آینهای از هم و درهم تنیده که فضای جدیدی و با اشیا جدید تولید میکنند، ده تا از کارها را همراه پنج اثر از نویسندهی خارجی و پنج نویسنده ایرانی میگذارم. شاید بشود حال و هوای کتاب را با این تصاویر به یاد آورد…لااقل برای من اگر اینطور بوده برای شما هم بشود.دوست دارم در خصوص کارهای خودم هم بتوانم اینگونه عمل کنم. ارادت همگی…
برای مشاهده عکس ها و متن ها به آدرس اینستاگرام: https://instagram.com/ به شناسه ی: میثم کیانی یا meysamkiani
اولین باشید که نظر می دهید