دیروز خدا ترانه ای سر می داد/ هر شاخ کبود را کبوتر می داد/ دل خسته نبود از نجابت می گفت/بن بست به ته رسیده را در می داد/ دیروز تمام کوچه ها مدرسه بود/ حتی به کلاغ زشت دفتر می داد/ حتی به کلاغ زشت آری به کلاغ / درس زن و ازدواج وهمسر می داد/ گفتیم خدا کلاغ را لوس نکن/ خندید و دوباره باز با نرمی داد/ انگشتر ازدواج سارا گم شد/ ای کاش خدا کلاغ را پر می داد….
یاد ابراهیم به خیر
اولین باشید که نظر می دهید