ا اصفهان خیس بود، مثل گوشهی چشمهایش وقتی از رکاب اتوبوس پا بر زمینش گذاشت،صبح بود که به دوستی مهربانتر از یک دوست گفته بود:…
وب نوشتههای ادبی
ا اصفهان خیس بود، مثل گوشهی چشمهایش وقتی از رکاب اتوبوس پا بر زمینش گذاشت،صبح بود که به دوستی مهربانتر از یک دوست گفته بود:…