رفتن به نوشته‌ها

تبهکار

  • تبهکار خوبى نبود!
  •  یک ساعت از روزم را برد
  • تا یک ساعت شب تحویلم دهد!
  • شش ماه نشد که دستگیرش کردند،
  • ناصرخسرو
  • سیگار بهمن مى‌فروخت،
  • پاییز لاى دندان‌هایش،
  • یک ساعت من، هنوز توى جیب‌ش بود
  • تحویل افسر نگهبان نداد
  • از ترس
  • توى شلوارش ریخت
  • تمام سنگ فرش‌ها زرد شدند
  • و روز براحتى
  •  یک ساعت از شب
  • کوتاه آمد!
  • کابوس‌های پاییزی خودم
منتشر شده در روزنگاريشعرصفحه نخست

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *