-
تبهکار خوبى نبود!
-
یک ساعت از روزم را برد
-
تا یک ساعت شب تحویلم دهد!
-
شش ماه نشد که دستگیرش کردند،
-
ناصرخسرو
-
سیگار بهمن مىفروخت،
-
پاییز لاى دندانهایش،
-
یک ساعت من، هنوز توى جیبش بود
-
تحویل افسر نگهبان نداد
-
از ترس
-
توى شلوارش ریخت
-
تمام سنگ فرشها زرد شدند
-
و روز براحتى
-
یک ساعت از شب
-
کوتاه آمد!
- کابوسهای پاییزی خودم
اولین باشید که نظر می دهید