عاشق جاده ها بود… جاده ها جانش را گرفتند!
وب نوشتههای ادبی
عاشق جاده ها بود… جاده ها جانش را گرفتند!
به حضور هر چه بیشتر بچه هایی که پای یک ترازو، چمباتمه در کف پیادهرو مشق شب می کنند. یا فوج فوج زن هایی که…
همین و همین
به دعوت دوستی قرار شد به سینما بروم تا در اکران خصوصی فیلمی شرکت کنم… بماند که این دعوت در خانه شخصی چون محمدعلی سپانلو مزه…
برهنه در آستانۀ اتاق ایستاده ام. به غاری شبیه است که بیش از ده سال در آن تنها زیسته ام… چند برگ کاغذ سفید پیچیده…
با جمعبندی امتیازهایی که دو گروه ارزیابان و نظردهندگان به آثار داده بودند، از میان مجموعهداستانهای دو سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ و رمانهای منتشرشده در…
به تاریخ بیست و دوم آذر هشتاد ونه بود. درست یک سال پیش… خسته از کار بر میگردی خانه. کیف دستی ات را زمین…
مرگ یک شاعر همانقدر تلخ است که قطع یک درخت با سرشاخه های سبزش… مرگ دو شاعر در یک زمان، فاجعه آتش کشیدن به باغیست که باغبانش برای درختهای به…
کاش می شد بدون اینکه لب از لب باز کنی تمام حرف هایت را یکجا بزنی. کاش می شد بدون اینکه انگشتانت روی همین…
دانلود این مجله از اینجا