از چشم, چشمخانه ای تاریک مانده از شمشیر, نیام… می دانستم داغ کردن رسم روزگار است پرواز را می خورد بال هایش را تف می…
وب نوشتههای ادبی
از چشم, چشمخانه ای تاریک مانده از شمشیر, نیام… می دانستم داغ کردن رسم روزگار است پرواز را می خورد بال هایش را تف می…
یادداشتی بر مجموعه داستان «دوربرگردان» نوشته میثم کیانی فرهاد خاکیان دهکردی مجموعه داستان «دوربرگردان» نوشته میثم کیانی را مانند کتاب قبلی اش «رگبار» انتشارات…
این مطلب در شماره ی نوروزی مجله کافه داستان منتشر شد، می توانید از اینجا مجله را دانلود کنید: اینبار هم باید از بهار برایت…
بهشت جای دوری نیست، برای آدم های خوب لابد. هنرمند هر جا که هنر برایش امر کند، دنیا می آید و هر جا دل بگوید؛…
یادم می آید شروع ده ی هشتاد بود که داشتم از پل میدان نوبنیاد به سمت چهار راه پاسداران می رفتم. روی پل، پیرمرد خوش…
مگر می شود روزی تمام خاک بشود فروغ؟!… خواستم بگو این تابوت که سینه به سینه ی قبرستان می رود مگر تمام شاعر ها ست…
صدای ابراهیم گلستان، ابتدای فیلم “خانه سیاه است” فروغ فرخزاد اینگونه میگفت: “دنیا زشتی کم ندارد، زشتیهای دنیا بیشتر بود، اگر آدمی بر آنها دیده…
یک داستانک صدایش ضعیف تر از همیشه همانجاست.از پشت گوشی هم انگار ماتیک سرخش معلوم است: خونه ای؟ – موبایلم روگرفتی مگه… – پس…
این بار با سکوت خوشحالتان نخواهم کرد؛ ۱. من نظرم را راجع به این ادبیات و جوایز و آدمهایش بارها گفته ام… این متن حدود…
نقدی که در پایین به روی “دوربرگردان” میخوانید، خودم برای اولین بار و همین هفته گذشته در اولین سال انتشار کتاب در سفری به اصفهان و شهرکرد…