My goldfish died today little heart in a bubble ray of light in my kitchen the only livin piece of my mind since you crossed…
وب نوشتههای ادبی
My goldfish died today little heart in a bubble ray of light in my kitchen the only livin piece of my mind since you crossed…
با جهانی که مرا بیگانهی خود میپندارد چه حرفی برای گفتن دارم من یک شاعر انتحاریام بیت های از غزل حافظ را با بندهایی…
خاموش بود و همیشه لبخندهای دستهدو را از ترس گرانتر شدن در بساط خردِ ریز فروشان دورگرد یا در فروشگاههای بزرگ زنجیرهای برای روزمبادا جستجو میکرد.…
من لوییس هستم،… تنها بازمانده ی این جزیره. پاپیون مرا ترک کرد. و از پس آن سال ها، من هنوز با خوک ها می خندم و…
تا چشم می گشایی، روز نیست… شبی دیگر است. (روحش شاد)
بی آدم ها چهار فصل را در پلکهایم دوره می کنم. بی آدم ها با شب نوشته ها و طلوع با گردش گردن یک زرافه…
مدام میبازم به تو. مدام فرو رفتن را حس می کنم. این عاشقانه را دوست دارم که تقدیم می شود به هیچکس،نام پرندهای که توی…
تو را من سالها افسانه می پنداشتم، افسوس که براستی ماه تنها شکارچی پلنگ بود. و من از دست تو و افسانه عاصی پنجه به…
تب را بهانه نکن من از نگاه تو گُر می گیرم به خنده ای از اینجای دلم تَف داده در آسمان بگذار ماه و خورشید…
با فشار یک کلید آغاز می شوی
خاطره ای و رها
مویی برسرت نمی روید
به روی پیشانیت چروکی نه
گنجشکهای آرزو پر می گیرند از دو چشمت